سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرشته ی یک کودک - مهر یعنی مهربان ترین مخلوق خدا ... مادر

اوقات شرعی
جستجو :
خشم را با بردباری بازگرداندن نتیجه دانش است . [امام علی علیه السلام]

:: ParsiBlog ::KhazoKhil ::

 
 
منوی اصلی

 RSS 
خانه
شناسنامه
پست الکترونیک
ورود به بخش مدیریت


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 67814

 
 
درباره خودم
فرشته ی یک کودک - مهر یعنی مهربان ترین مخلوق خدا ... مادر
معصومه
آن قدر در وصف مادر گفته اند که دیگر نیازی به نوشتن نیست . آن قدر بزرگ است که زبان قلم قادر به توصیف او نیست . چه سعادت بزرگیست مادر بودن . مادری که فرشته های بهشت به پای او بوسه می زنند ، و چه زیباست مهر مادری که در تمام موجودات زنده مشاهده می شود .
 
 
موسیقی وبلاگ
 
 
لوگوی وبلاگ
 
 
خبرنامه
 
 
طراح قالب

 طراح : پایون  

 
 
پیوندهای روزانه

آهنگ مادر از سامی یوسف [123]
آهنگ سر خاک مادرم از محسن چاوشی [125]
آهنگ قشنگ میم مثل مادر [124]
[آرشیو(3)]

 
 
آرشیو

بهار 1386

 
 
لینک دوستان

سرگشته دل
سکوت یعنی.....بلندترین فریادی که باید می زدی و نزدی!

 
 
لوگوی دوستان







 
 
وضعیت در یاهو

یــــاهـو  

 
 
فرشته ی یک کودک

 

 

 

 

 

 کودکی که آماده تولد بود؛ نزد خدا رفت و از او پرسید : می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید؛ اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

 

       خداوند پاسخ داد : از میان بسیاری از فرشتگان ؛ من یکی را برای تو در نظر گرفته ام و او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد .

 

       اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه، پس گفت : اینجا در بهشت من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم واینها برای شادی من کافی خواهد بود .

 

      خداوند لبخند زد و گفت : فرشته ی تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی شد.

 

      کودک ادامه داد : من چه طور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم ؟

 

       خداوند اورا نوازش کرد و گفت : فرشته ی تو؛ زیبا ترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی ؛ در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دفت وصبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی .

 

      کودک با ناراحتی گفت : وقتی می خواهم با شما صحبت کنم چه کنم ؟

 

      خداوند پاسخ داد : فرشته ات دستهایت را کنار هم می گذارد به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی .

 

      کودک سرش را برگرداند و پرسید : شنیده ام در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند . چه کسی از من محافظت خواهد کرد ؟

 

      خداوند قاطع پاسخ می دهد : فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

 

      کودک بانگرانی ادامه داد : اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم شما رو ببینم ناراحت خواهم بود .

 

     خداوند لبخندزنان گفت : فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزئ مرا خواهد آموخت گرچه من همواره کنار تو خواهم بود .

 

       در آن هنگام بهشت آرام بود ؛ اما صداهایی از زمین شنیده می شد . کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند . پس او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید : خدایا اگر باید همین الان برم ؛ لطفا نام فرشته ام را به من بگویید .

 

                                            

       خداوند شانه ی اورا نوازش کرد و پاسخ داد : نام فرشته ات اهمیتی ندارد . به راحتی می توانی اورا  مادر صدا کنی .



معصومه(جمعه 86 فروردین 24 ساعت 5:15 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

 

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حسنک کجایی !‏ ! !
[عناوین آرشیوشده]
 
Copyright © 2006-KhazoKhil.Com All Right Reserved